نقش مهر پدری در تربیت کودک
پدر از طرق مختلفی میتواند مهر خود را به فرزند بنمایاند. اما در دوران طفولیت نمایش مهر و محبت بیشتر از دو طریق محبت محسوس و با صراحت و محبت از طریق بازی قابل اجراست.
1. محبت محسوس و با صراحت:
شأن مديريت پدر، ضرورت محبت را بيشتر مي سازد، زیرا خوی مدیریت همواره با نوعی هیبت و تسلط همراه است که اگر با محبت درهم نیامیزد، خشک و آزاردهنده میگردد و حاصلی جز مطیع ساختن مقطعی کودک ندارد.
«اگر بخواهیم ادب از درون سرچشمه گیرد، ضروری است که با کودک مهربان باشیم و این محبت را به گونهای به او نشان دهیم.»(2)
محبت پدر به نوزاد
پدر باید محبت به کودک را از همان روزهای بعد از تولد آغاز نماید زیرا پدر نیز مانند مادر از طریق وراثت با کودک پیوند دارد و همین پیوند به وی امکان میدهد که در همان ایام نوزادی با فرزندش ارتباط برقرار نماید. نوازش طفل، اثری درازمدت در رابطه پدر و کودک دارد. ضمن آنکه موجب افزایش علاقه پدر به کودک نیز میگردد.
دکتر «ویلیام سیرز» معتقد است که: «بیشتر نوزادان در حالت هوشیاری خاموش به سر میبرند ... این حالتی است که بعد از آن هرگز تکرار نمیشود؛ چشمهاشان گشاده و باز است و نسبت به محیط اطراف خود حالتی پذیرنده دارند، این لحظههای پیوند اولیه نباید از دست برود. در این زمان با نوزاد حرف بزنید و بیان احساسات را آزاد بگذارید؛ سلام عزیزم، من پدرت هستم ...»(3)
در قیاسی که بین نوزادان به دنیا آمده در دو روش زایمان - طبیعی و سزارین - صورت گرفته گزارش شده است: نوزادانی که به طریق سزارین به دنیا آمدهاند، بعدها رابطه بهتری با پدران خود دارند. زیرا در هنگام تولد، پدر به حکم ضرورت نزد ایشان حضور یافته است (طبق قوانین بیمارستان) این پدرها در پرورش و مهرورزی به اطفال خود نقش فعالتری داشتهاند. در حقیقت، ایجاد پیوند با نوزاد، منافع درازمدت در رابطه بین آن دو در برخواهد داشت.(4)
در روایات نیز آمده است که ائمه معصومین (ع) در هنگام تولد فرزندانشان حضور داشتند و نوزاد را طلب کرده و میبوسیدند و در همان لحظات نخستین در گوششان اذان و اقامه میگفتند ... .(5)
پدر و کودک شیرخواره
پدر در دوران شیرخوارگی نیز میتواند با محبت کردن به کودک، او را به همراهی، مدیریت و حکمروایی خود عادت بدهد. پدری که در این دوران نسبت به طفل بیتفاوت بوده و بعد از گذشت دو، سه سال، تازه میخواهد در امر تربیت و پرورش کودک دخالت کند، توفیق کمتری مییابد زیرا کودک به دلیل نبود اُنس قبلی، با دیدن پدر به وجد نمیآید و شادمان نمیشود، در این صورت پدر چارهای ندارد جز اینکه یا با زحمت بیشتری گذشته را جبران نماید و مورد اعتماد و محبوب کودک شود و یا آنکه راه آسانتری را برگزیند و تربیت را با خشونت درهم بیامیزد که راه دوم به هیچ وجه پسندیده نیست.
«در مورد پدري که سال اول، وقت خود را صرف پرورش کودک نکرده، پذيرفتني است که انضباط را همان تنبيه بدني به حساب بياورد و به صورت نامعقولي در دام کتک زدن بيفتد.» (6)
رسول اکرم(ص) از کودکان در این دوران غافل نبوده بلکه با وجود مسئولیتهای فراوان گاهی متحمل زحمت شده و مسافتی را طی میکردند تا نزد کودک خود بروند و او را از مهر پدری سیراب نمایند. «انس بن مالک» میگوید: هیچ کس را نسبت به کودکان خود مهربانتر از پیامبر(ص) ندیدم. آن حضرت در دوران شیرخوارگیِ فرزندش ابراهیم، او را به دایهای در اطراف مدینه سپرده بود و با اینکه خانه دایه در اثر شغل آهنگری همسرش پر از دوده بود، پیامبر به آنجا میرفت و کودکش را میبوسید.(7)
آن حضرت نه تنها خود کودکان را میبوسید. بلکه دیگران را نیز به بوسیدن کودکان - که صریحترین راه ابراز محبت به کودک است سفارش میفرمودند:
«هرکس فرزند خود را ببوسد، خداوند برای او یک حسنه مینویسد.»(8)
«فرزندان خود را ببوسید زیرا به هر بوسهای رتبهای در بهشت است و فاصله دو رتبه از یکدیگر پانصد سال است.»(9)
پدر و کودک خردسال
بعد از گذشت دوران شیرخوارگی، دایره محبت به کودک وسیعتر شده و محبت از طریق کلام، قوت میگیرد. از این پس وابستگی کودک به مادر کاهش مییابد او بیش از گذشته به سمت پدر میرود. متأسفانه برخی از پدران بعد از گذشت این دوران از توجه و محبت خود به کودک میکاهند. زیرا کودک، دیگر آن جذابیت رفتار و شیرینی قبل را ندارد. این دوری پدر، برای کودک بسیار گران است و میتواند موجب عقدههای روانی و ناهنجاریهای رفتاری گردد. مخصوصا که او اکنون بزرگتر شده و مسائل عاطفی را بهتر درک میکند و طالب محبت بیشتری است. البته طبیعی است که در کیفیت محبت تغییراتی ایجاد شود، اما اصل آن باید محفوظ و محسوس بماند. از این پس، پدر میتواند از عامل تعریف و تأثیر نیز بهره بگیرد.
تعریف، تمجید و تأیید کودک
انرژی مثبت کلمات طیب و پسندیده، بر روح و روان کودک تأثیرگذاشته و احساس خوشایندی در او نسبت به گوینده ایجاد میکند. تعریف از کودک به تقویت عزت نفس او نیز کمک خواهد کرد.
از آنجا که پدر در نظر کودک مظهر قدرت و شجاعت است و معمولاً در نظر کودکان، پدر بیش از مادر از هیبت و ابهت برخوردار است، تعریف از کودک، توسط پدر برای او بسیار ارزشمند و لذتبخش خواهد بود. شایسته است که پدر در مسیر تربیت از عامل تعریف بهره گیرد و روح کودک را با نسیم کلمات نوازش دهد. اگر پدر قصد پند و نصیحت و یا انتقاد از کودک را دارد، ابتدا میتواند از طریق تعریف، فضای دوستانهای را ایجاد نماید و زمینه را برای تأثیر بیشتر کلام خود مهیا سازد.(10)
جملاتی همچون «از وقتی تو به دنیا آمدهای زندگی ما شیرینتر شده» و یا «تو گلی هستی که خداوند به ما هدیه داده است» چه احساسی در کودک میآفریند؟ آیا اینگونه جملات در میزان حرفشنوی و همراهی کودک با پدر مؤثر نخواهد بود؟
البته تعریف و تمجید در صورتی مطلوب است که غیرواقعی و غیرمنطقی نباشد و کودک را دچار توهم و کبر و غرور نسازد. رعایت اندازه نیز در آن شرط است.
افراط در تعریف، ارزش آن را نزد کودک از بین خواهد برد.
پرهیز از زیادهروی در محبت
نکته مهم در محبت به فرزند دقت در اندازه و تشخيص جاي درست براي محبت نمودن است.
معناي محبت عبارتست از: دوست داشتن واقعي و ابراز اين علاقه به گونه اي که با مصالح و منافع محبوب در زمان حال و آينده متضاد نباشد.(11)
طبق اين تعريف بسياري از رفتارها که به قصد محبت انجام مي شود اما متحمل ضرري براي کودک است جزء محبت به حساب نمي آيد. تأييد رفتارهاي نادرست کودک، با خنديدن به حرف هاي ناشايست، بخشيدن هاي بي حساب و ... نمونه هايي از انحراف در محبت هستند. گاهي مخفي ساختن محبت، از محبت ناشي مي شود.
محبت نبايد فرصت هاي مناسبي را که در دوران کودکي مي تواند موجب تجربه اندوزي و سختکوشي فرزندان گردد، را سلب کند. با ياري رساندن احمقانه، کودک به خدمت ديگران عادت مي کند اظهار نگراني شديد به هنگام يک حادثه معمولي مشکلي را حل نمي کند و فقط کودک را از فهم درست وقايع محروم مي سازد.
امام باقر مي فرمايد: «بدترين پدران کساني هستند که در محبت و نيکي به فرزندان زياده روي مي نمايند.»(12)
2. بازی دوستانه با کودک
ببازي مجموعه فعاليت هايي است که کودکان به منظور سرگرمي، تفريح، فرار از غم و کدورت و کشف مجهولات بدان روي مي آورند و در حين آن انرژي هاي فراوان خود را تخليه مي کنند.
«طفل چه تنها و چه در ميان جمع، دائماً در جست و خيز، دويدن، خنديدن، گريستن، حرف زدن، ادا درآوردن، ساختن و ويران کردن است. از اين و آن در همه مسائل تقليد مي کند و بر اين اساس حواس خود را مهارت مي بخشد. به توانايي ها و نقاط ضعف خود پي مي برد، از اسرار جهان و پديده ها سر در مي آورد و موضع خود را در برابر امور و جريانات مشخص مي کند.» (13)
«بازي کودک نشانه سلامت رواني اوست. امروزه ثابت شده کودکاني که به اندازه و به درستي بازي نمي کنند. از رشد ذهني بهره کمي دارند و در بزرگي منزوي مي گردند.» (14)
جایگاه پدر در بازی کودک:
پدر از دو طريق عمده مي تواند در مسير بازي، مديريت تربيتي خود را اعمال نموده و به نحوي مطلوب و مطابق با ويژگي هاي کودک، او را در مسير هدايت سوق دهد. اين دو طريق عبارتند از:
1. ايجاد زمينه و فضاي مناسب براي بازي و تهيه اسباب بازي هاي مفيد.
2. بازي با کودک و دخالت مستقيم در بازي.
پدر موظف است فضاي سالمي را جهت بازي کودک فراهم نمايد و به ايشان فرصت و مجال بازي بدهد. اين فضاي مناسب در اغلب خانواده ها، همان محيط خانه است اما در برخي خانواده ها که به دليل کوچکي خانه و يا وجود فرد بيمار و... امکان بازي کودکان در منزل نيست و مجبورند براي بازي به کوچه و يا پارک مراجعه کنند، اين وظيفه پدر است که از سلامت محل اطمينان يافته و جاي مناسب را براي بازي کودکان فراهم نمايد. نه اينکه به بهانه نبودن جاي مناسب دائماً مزاحم بازي کودکان شده و ايشان را مضطرب سازند. گاهي ديده مي شود که برخي از والدين از روي خودخواهي و يا تفکر نادرستي که از تربيت دارند، مزاحم بازي کودکان مي شوند. يا آنکه به بازي اطفال بها نمي دهند و حتي بعضاً بازي را عملي بيهوده و يا نوعي بدرفتاري را عملي بيهوده و يا نوعي بدرفتاري و اهانت به خود دانسته و دائماً با ملامت و عکس العمل هاي منفي بازي اطفال را خراب مي کنند. و به شدت موجب نفرت و ناراحتي و حتي ايجاد حس انتقام جويي در کودکان مي شوند:
«هرگاه بخواهيم از ديدگاه ارزش هاي رايج جامعه بزرگسالان و عدم توجه به شرايط روحي خاص کودک، فعاليت هايي را که تحت عنوان بازي از کودک سر مي زند، سرکوب نماييم، کودک به شيطنت و خرابکاري، دروغگويي و غيره متوسل مي شود که اين اعمال خود طرد بيشتري را از جانب والدين باعث مي شود و اين عامل به عقيده هورناي، زمينه را براي پيدايش اضطراب اساسي فراهم مي کند» (15)
در روايتي از امام صادق (ع) آمده است که: بگذار فرزندت تا هفت سال بازي کند.(16)
همچنين پدر موظف است با تهيه اسباب بازي هاي مناسب و بي خطر، طفل را جهت بازي بهتر و شاداب تر ياري نمايد. در اين خصوص بهتر است که نوع وسايل بازي به گونه اي باشد که کودک با تلاش و فعاليت خود از آنها لذت ببرد تا هم انرژي بيشتري صرف بازي کند و هم از فکر و خلاقيت و ابتکار استفاده نمايد. براي يک پسر بچه داشتن کاميوني که بر آن باري حمل کند و سپس حمل آن را خالي نمايد بسيار لذت بخش تر است از يک ماشين کوکي که خودش حرکت کند و بايستد و او فقط نظاره گر باشد. تهيه اين گونه وسايل آسانتر و ارزانتر نيز هست.
چنانچه کودکان تحت تأثير تبليغات سوء قرار نگيرند و سليقه بزرگترها هم به آنها تحميل نشود، خود به اين گونه وسايل بازي روي مي آورند: «موريس دبس» مربي معروف فرانسوي مي گويد:
«غالباً ما بزرگسالان وقتي مي بييم که کودک عروسک بي ريخت يا اسب چوبي رنگ رفته و کهنه را مي پسندد، به نظرمان عجيب و نامفهوم مي آيد. اما بايد اين کار کودک براي ما درسي باشد. اسباب بازي هاي گرانبها و پرزرق و برق، تنها خودستايي و خودنمايي کسي را ارضاء مي کند که آنها را به کودک هديه کرده است.»(17)
«بايد توجه داشت که با تهيه وسايل غيرضروري و گرانقيمت که معمولاً اطفال ديگر از آن بي بهره اند، روحيه اشرافي و رفاه زده در کودک ايجاد نشود تهيه وسايل گرانبها که غالباً از کشورهاي صنعتي و به قيمت هاي گزاف وارد مي شوند، نتيجه اي جز پر کردن جيب سرمايه داران خارجي و تضعيف اقتصاد ملي خودمان را به دنبال ندارد.»(18)
بازي با کودک و دخالت مستقيم در بازي: حضور مستقيم پدر در بازي کودک، مسئله مهمي در تربيت محسوب مي شود. بازي با کودک براي پدر راهگشاي مسير تربيت بوده و قواعد سخت تربيتي در کلاس بازي براي مربي و متربي آسان و ممکن خواهد شد.
علاقه زياد کودک به بازي موجب علاقمندي او به همبازي نيز خواهد شد. هر کسي به راحتي مي تواند از طريق بازي، دل ساده و پاک کودک را به دست آورده و با محبوبيتي که کسب مي کند بر روح و روان وي تأثير بگذارد. پدر در امر تربيت علاوه بر نيازي که به اين محبوبيت دارد، به شناختي هم که از طريق بازي نسبت به کودک به دست مي آورد نيازمند است در حقيقت: «بازي وسيله اي است براي کشف دنياي پنهان کودک و شناخت دنياي وجودي او. چه بسيارند خوي ها و رفتارها، حب و بغض ها، کين و مهرها که در کودک پنهانند و مربي را به شناخت آن دسترسي نيست مگر آنگاه که او را به بازي وادار و يا بازي او را با خود و ديگران مشاهده کند... در سايه اين کشف هاست که مي توان، در پي اصلاحش کوشيد و عوارض و نابساماني ها را در او اصلاح کرد و يا جنبه هاي مثبت او را تقويت نمود. حتي در اصلاح و درمان نابساماني هاي کودک يکي از راه ها و شيوه ها، شيوه بازي درماني است که در سايه آن مي توان بسياري از اختلالات را از بين برد.»(19)
همچنين پدر مي بايست در ضمن بازي، هدف تربيتي خويش را مد نظر داشته و در سايه بازي به کودک درس بياموزد. خلاقيت و تفکر را در او بوجود آورد، نه آنکه صرفاً کودک را هيجان زده نموده و فقط موجبات خنده و شادي او را فراهم آورد. توجه به اين اصل مهم تا حد زيادي نوع بازي ها را مشخص مي نمايد که متأسفانه کمتر به اين مقوله در بازي با کودکان توجه مي شود.
در بازي کودک با پدر تفاوت هاي آشکاري نسبت به بازي کودک و مادر و حتي همسالان ديده مي شود. بازي کودک و پدر، معمولاً داراي هيجان، تحرک و فعاليت و شور بيشتري بوده و از ديگر بازي ها متمايز است. لذا ذکر اين نکته لازم به نظر مي رسد که: هرچند قوام بازي به ايجاد شادي و نشاط براي کودک است، اما ممکن است پدر ناخواسته از طريق بازي هاي جنجالي و هيجان زا مجبات ضعف اعصاب و بدخوابي کودک را فراهم کند.
در حين بازي توجه به سن کودک، توانايي ها و ظرفيت و افکار کودکانه ضروري است. شرکت دادن کودکان در بازي هاي سخت، ترسناک و يا بازي هاي ويژه افراد بزرگتر، موجب قويتر شدن و يا رشد عقلاني سريع تر کودک نمي شود بلکه ممکن است طفل را دچار تضاد و اختلال کند.
براي هر پدري با هر ميزان از اطلاعات و فرهنگ، بازي کردن با کودک بهتر از ترک بازي است. گاهي تصور نادرست از مردانگي، بي حوصلگي و کسالت و يا خستگي و درگيري بيش از حد در مسائل کاري، پدر را از بازي با کودک باز مي دارد و موجب ايجاد شکاف عاطفي بين پدر و کودک مي گردد.
پيامبر اکرم (ص) که الگوي انسانيت بود، با وجود مشغوليت هاي فراوان و مسئوليت هاي سنگين، گاهي اوقات با کودکان همبازي مي شدند و آنقدر از اين طريق به آنان محبت مي نمودند که همواره محبوب کودکان بودند. ابن ابي نجيح مي گويد: «امام حسن و امام حسين (ع) بر پشت پيامبر سوار مي شدند و حل حل مي گفتند و پيامبر اکرم (ص) مي فرمودند: نيکو شتري است شتر شما.»(20)
آن حضرت از اشکال مختلف بازي با کودکان ابائي نداشتند و آن را مخالف شأن خود نمي دانستند و خطاب به اصحاب نيز مي فرمودند: «هر کس کودکي دارد بايد با او کودکانه رفتار نمايد.»(21)
پی نوشتها:
1. عبدالعظیم کریمی، هشدارها و نکتههای تربیتی، ص 71.
2. دکتر علی قائمی، تربیت و بازسازی کودکان، ص 279.
3. ویلیام سیرز، پدر و پرورش فرزند، ترجمه پروین فرهادی، ص 27.
4. همان، خلاصه ص30.
5. حاج شیخ عباس قمی، نگاهی بر زندگی چهارده معصوم، ص 522.
6. ویلیام سیرز، همان، ص 133.
7. حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، محمدجواد طبری به نقل از العیال، ص93.
8. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج15، ص194.
9. همان، ص203.
10. غلامعلی افروز، خلاصه مقالات تربیت دینی کودکان، ص42.
11. علیرضا رجایی تهرانی، سیمای کودک نوجوان و جوان در آثار شهید مطهری، ص 46. اقتباس.
12. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج95، ص87.
13. دکتر قائمی، همان، ص174.
14. بهرام احمدیان، حقوق فرزندان از دیدگاه اسلام، ص123.
15. دکتر سیامک رضا مهجور، روانشناسی بازی، ص121.
16. مجلسی، اصول کافی، ج2، ص94.
17. محمدعلی سادات، راهنمای پدران و مادران، ص51.
18. همان، اقتباس از ص51 و 52.
19. دکتر علی قائمی، نقش پدر در تربیت، ص192.
20. بحارالانوار، ج43، ص285.
21. شیخ حر عاملی، همان، ج21، ص486.
منبع:
انسیه نوش آبادی، پیام زن، شهریور 1388، شماره 210 ، صفحه 78
نظرات شما عزیزان: